وبلاگ حقوقی وحید چرخکاریان
وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی
آخرين مطالب
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان   ----------------------- وبلاگ حقوقی چرخ کاریان ///////  وکیل / وکالت / وکیل دادگستری / سایت حقوقی / مشاوره حقوقی و آدرس charkhkarian.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دو مرد جوان به اتهام قتل و تجاوز به دو پسربچه در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و از سوی قضات در مجموع به دوبار اعدام، چهاربار قصاص، شلاق و حبس محکوم شدند. به گزارش خبرنگار ما، این پرونده در پی اعلام گزارش مفقود شدن کودکی به نام امیرمهدی تشکیل شد. پدر این کودک 29دی سال گذشته به ماموران پلیس سبز‌دشت استان تهران خبر داد پسرش گم شده‌ است. او توضیح داد وقتی برای خرید بیرون رفته ‌بود از پسرش خواست تنهایی به خانه برگردد اما او برنگشته و اثری از وی نیست. ماموران ساعاتی بعد از آغاز تحقیقات توانستند جسد بی‌جان امیرمهدی 9ساله را در محوطه فضای سبز پیدا کنند. با انتقال جسد به پزشکی‌قانونی مشخص شد این کودک قبل از قتل قربانی تجاوز شده ‌است. پزشکی‌قانونی این موضوع را تایید و اعلام کرد زخم‌های عمیقی در بدن پسر خردسال به‌وجود آمده ‌است.

 

 

..........


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

تا حالا پایتان به دادگاه و دادسرا باز شده؟ لازم نیست با کمال  غرور بگویید: «نه خیر!». اگر هم باز نشده، خیال نکنید که خیلی خوش به حالتان است. حداقل یک چهارم عمرتان بر فناست! هر چی که نباشد، دادگاه محل اجرای زنده اکثر فیلم  ها و سریال هاست.

 

راهروهای باریکی را تصور کنید که در آنها همه جور آدمی توی هم  می لولند و اکثرشان پرونده به بغل، از این اتاق به آن اتاق می روند. تا اینجا کمی  تکراری است، قسمت جالب(!) قضیه جایی است که هر لحظه یک قاتل یا دزد یا قاچاقچی،  همراه با مامور جلویت سبز می شود. بعد آن طرف می بینی که ۲ نفر توی سر و کول هم می  زنند.

 

بعد از یک طرف صدای جیغ زنی می آید که «مهرم حلال، جونم آزاد. بچمو بده» و از این جور صحنه ها.

 

چنین جای اکشنی، قسمتی از محل کار بعضی آدم ها هم هست; آدم هایی  که خودشان جرمی نکرده اند ولی می آیند اینجا تا از مردم دفاع کنند و حق آنها را  بگیرند. شغلشان مثل معلم ها و پرستار ها خیلی هم شریف است; وکیل ها.

 

 

 اول امتحان، بعد پروانه

......


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

دادخواستی در دیوان عدالت اداری بخواسته ابطال بخشنامه شماره 1/179/402101 ـ 11/4/79 اداره کل قوانین نیروی انتظامی تقدیم شده که چون متن شکایت و پاسخ قابل مطالعه و جالب است عینا همراه با رأی متذکر آن می شویم.

 

▪ شماره هـ  /79/408

 

▪ تاریخ 28/5/1380

 

▪ شماره دادنامه 177

 

17/6/1380▪   

 

▪ کلاسه پرونده

 

▪ مرجع رسیدگی کننده: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری

 

▪ شاکی: آقای محمود ندایی

▪ موضوع شکایت و خواسته: ابطال بخشنامه شماره 1/179/01/402 مورخ 11/4/1379 اداره کل قوانین و امور حقوقی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران

 

مقدمه: شاکی طی دادخواست تقدیمی اعلام داشته است، اداره کل قوانین و امور حقوقی ناجا در خصوص تفتیش و بازرسی خودروهای عبوری از مسیر گلوگاهها و مکان های ایست و بازرسی در سراسر کشور بخشنامه ای به شماره 1/179/01/402 مورخ 11/4/1379 صادر نموده است که بر اساس مفاد آن تفتیش و بازرسی خودروها بدون اخذ مجوز مخصوص هر خودرو از سوی مقام قضایی صادر شده است. نظر به اینکه بخشنامه مذکور با توجه به نظریه شماره 4239/7 مورخ 22/4/1379 و نظریه شماره 7747/7 مورخ 17/9/1379 اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه مخالف صریح با ماده 24 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 است. لهذا تقاضای ابطال 10/4/1380 اعلام داشته اند، مستند بخشنامه اداره کل،و نظریه شماره 6201 مورخ 5/2/1379 مشاور ریاست قوه قضائیه می باشد که به تأیید ریاست قوه رسیده و طی شماره 17/27/79/1 مورخ 2/3/1379  از سوی ریاست نهاد قوه قضائیه به ناجا منعکس شده است. خلاصه دستور ریاست محترم قوه قضائیه راجع به موضوع عبارت است از:

 

1 ـ ناجا برای اجرای مقررات راهنمایی و رانندگی و کنترل ترافیک و برخورد با سارقین اتومبیل لازم است اتومبیل ها را در ایستگاه ها و مبادی ورودی متوقف و گواهینامه و اسناد مالکیت را مطالبه و کنترل نماید.

......


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

یک شب که با پدرم دعوا کردم با ناراحتی به خیابان رفتم 

بی‌هدف پرسه می‌زدم و غرق افکارم بودم که پسری توجهم را جلب کرد. خیلی وقت‌ها با 

کتک‌های پدرم قهر می‌کردم و از خانه خارج می‌شدم. جواد به نظر پسر آرامی می‌آمد بعد 

از یکی دو بار رفت و آمد شماره تلفن همدیگر را گرفتیم. می‌خواستم او با پدرم طی 

قراری با هم آشنا شوند و بگویم که می‌خواهم زندگی‌ام را با او ادامه 

دهم.

.......

 


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

امان از دست نگاه هوس آلود که مرا شرمنده و بدبخت کرد و کاش با همسر قبلی برادرم ازدواج نمی کردم تا …..

۶ سال قبل روزی که برای اولین بار خواهر زن برادرم را دیدم با یک نگاه عاشقانه شیفته اش شدم و مثل دیوانه ها ، بی طاقت و عجول به برادرم گفتم: هر طور شده ما باید با هم باجناق بشویم و …

علیرضا با شنیدن این حرف لبخندی زد و گفت: پسر تو هنوز دهانت بوی شیر می دهد ، چرا این قدر عجله داری ؟ صبر کن برایت کار و باری دست و پا کنم بعد هم خودم زیر پر و بالت را می گیرم تا بتوانی روی پای خودت بایستی و با همان دختر مورد علاقه ات نیز ازدواج خواهی کرد.

او با این حرف ها مرا آرام کرد و چون همسرش نیز از علاقه من نسبت به خواهرش اطلاع داشت رابطه صمیمانه تری با هم برقرار کردیم.

مرد جوان آهی کشید و افزود: من بیشتر اوقات به خانه علیرضا می رفتم و با هماهنگی که منیره با خواهرش داشت او نیز به آن جا می آمد و ما با هم به راحتی گفتگو می کردیم ، برادرم اطلاع داشت که به خانه اش می روم اما از موضوع حضور خواهر زنش در آن جا بی اطلاع بود تا این که یک روز به طور سر زده به خانه آمد و اتفاقا همسر برادرم نیز برای خرید بیرون رفت بود و من با خواهر همسرش تنها بودم.

........


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

ماجرای عبرت انگیز یک کلاهبرداری

 

مردی که با همدستی کارمند یک دفتر خانه و صاحب یک بنگاه ملکی، سند یک قطعه زمین ۱۶۵۰ متری را در شهریار جعل کرده و فروخته بود، همراه همدستانش از سوی ماموران اداره پلیس اطلاعات غرب استان تهران دستگیر شد.

به گزارش ایسنا، به نقل از جام‌جم، اسفند سال گذشته مردی با حضور در شعبه هشتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهریار، از یک زن و مرد به اتهام جعل سند قطعه زمین ۱۶۵۰ متری و تفکیک آن به ۹ قطعه زمین و فروش این قطعات شکایت کرد.

در تحقیق از شاکی معلوم شد او هنگام فروش زمینش، متوجه شده افرادی با معرفی خود به عنوان مالکان قطعات زمین فوق در حال احداث ساختمان در آنجا هستند و هر کدام بابت خرید زمین‌ها از ۳۰ تا صد میلیون تومان به فروشندگان پرداخت کرده‌اند. در پی این شکایت، با تحقیق از خریداران زمین شاکی معلوم شد آنها در دام یک زن و مرد، گرفتار شده‌اند.

دستگیری دو متهم

با اطلاعات به دست آمده و چهره‌نگاری رایانه‌ای از متهمان، هر دو چند روز بعد دستگیر شدند و معلوم شد، مرد فروشنده یک معتاد بوده و متهم زن نیز خانه‌دار است و هیچ کدام نمی‌دانستند مالک زمین فرد دیگری بوده و مردی، آنها را فریب داده است.

اعتراف به همدستی با مرد شیاد

در ادامه مشخص شد، مردی با ادعای این که قطعه زمین به وی ارث رسیده و یکی از وراث به دلیل حضور در خارج از کشور نمی‌تواند به آنها ملحق شود، در قبال دادن یک تا سه میلیون تومان از آنها خواسته بود نقش آن وارث را بازی کنند و برای فروش زمین تفکیک شده به دفترخانه بیایند که هر دو پذیرفته‌اند؛ بدون آن‌که بدانند وی کلاهبردار است.

ردپای کارمند دفترخانه در این کلاهبرداری

برای هر دو متهم قرار قانونی صادر و جستجو برای دستگیری مرد کلاهبردار آغاز شد تا این‌که روزهای پایانی فروردین امسال ماموران اداره پلیس اطلاعات شهریار متوجه شدند کارمند یک دفترخانه نیز با متهم فراری همدست بوده است که وی را در شهرستان ملارد شناسایی و دستگیر کردند.متهم با انتقال به مرکز پلیس به همدستی با مرد کلاهبردار فراری اعتراف کرد.

فروش اطلاعات ملک شاکی در ازای دریافت ۲۰ میلیون تومان

این کارمند خطاکار با اشاره به نحوه آشنایی‌اش با مرد کلاهبردار گفت: برای پیگیری کارهای دفترخانه به اداره ثبت املاک و اسناد می‌رفتم تا این که یک روز در این اداره با متهم فراری به نام حمید آشنا شدم. او با پیشنهاد پرداخت ۲۰ میلیون تومان بابت در اختیار گرفتن اطلاعات یک قطعه زمین در شهریار، مرا وسوسه کرد و من نیز قول همکاری دادم.

وی یادآور شد: او پس از دریافت اطلاعات صاحب زمین و تفکیک آن به ۹ قطعه، به کمک یک زن و مرد زمین‌ها را به قیمت صدها میلیون تومان به چند نفر فروخت.

در پی اظهارات این متهم، مرد کلاهبردار تحت تعقیب قرار گرفت تا سرانجام دو روز پیش دستگیر و به مرکز پلیس منتقل شد.

انکار مرد شیاد به کلاهبرداری

مرد کلاهبردار در بازجویی اعتراف کرد مشخصات زمین شاکی و زمین‌هایی را که صاحبانشان در شهرستان یا خارج از کشور زندگی می‌کنند، صاحب یک بنگاه ملکی به وی داده و او نیز آنها را در اختیار کارمند دفترخانه قرار داده است و نقشی در کلاهبرداری‌های کلان نداشته و ۲۰ میلیون تومان به کارمند دفترخانه نداده است.

این متهم در حالی کلاهبرداری‌هایش را انکار می‌کند که زن و مردی که در فروش زمین شاکی با متهم همدست بودند، او را به عنوان کلاهبردار اصلی معرفی کردند.

در ادامه صاحب بنگاه ملکی هم از سوی پلیس دستگیر شده و در مواجهه حضوری با متهم، خود را بی‌گناه می‌داند.

بنا بر این گزارش، از سوی بازپرس احمدی، رئیس شعبه هشتم دادسرای عمومی و انقلاب شهریار برای متهمان قرار قانونی صادر شده است. تحقیقات تکمیلی از متهمان ادامه دارد

آنچه سرنوشت ما را تعيين مي كند شرايط زندگيمان نيست بلكه تصميم هاي ما است.

آنتوني رابينز

 

برگرفته از  http://law-persia.blogfa.com/post/249

: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

بچه سال به نظر می‌رسید، اما نمی‌توانستم بی‌تفاوت از او بگذرم. كنجكاو شده بودم آخر این دختر با این سن و سال؟!. هر چند دیگر بعید نیست تو این دوره زمانه. همه جور آدم پیدا می‌شود حتی در این سن دزد و قاچاقچی، معتاد حتی قاتل باشند، اما جالب اینجا بود كه وقتی از مسئول آنجا پرسیدم كدام یكی از این خلافها را مرتكب شده همه را رد كردند. گفتند؛ هیچ كدام از اینها نیست. آمدم بپرسم رابطة نام....... كه وسط حرفم پرید و گفت: نه آقای خبرنگار اینها كه گفتید نیست. پس..... میان كلامم با تندخویی گفت به جای اینكه اینجا بایستی سئوال و پرسش كنید، ببین اگر خودش راضی به گفتگو هست با او حرف بزن تا این حس كنجكاویت تو را رها كند 

 


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

ماجرا از تير ماه 1386 شروع شد. جواني بنام حسن ... با وقت قبلي به دفترم امد. سر پايين وبا صداي خفي گفت:" اقاي وكيل مشكلم را حل ميكني ؟ من در سال گذشته سرباز بودم و اواخر خدمتم بود که از مرخصي به پادگان نيروي هوايي برمي گشتم. خيابان را طي كردم كه در يك لحظه پرايد به من زد. چيزي نفهميدم تا اينكه چشمم را باز كردم ديدم در بيمارستان هستم....

 


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

سیمای واقعی زندگی را در«آئینه دادگستری» باید دید. از لابلای اوراق و پرونده ‏ها، از خطوط چهره مراجعین،از میان سئوالها و جواب‏ها،از روی اوراق دادخواست،صورتمجلس‏ و شکوائیه ‏ها هزاران نکته گفتنی و ناگفتنی را میتوان دریافت .

 

زنی را می‏بینید که با یکدست کودک پابرهنه ‏ای را بدنبال میکشد و با دست دیگر در همان‏ حال که سعی میکند چادر رنگ و رو رفته خود را نگاهدارد،در میان انگشت‏های بهم فشرده و عرق کرده‏ ورقه کوچک و مچاله ‏ای را بهم میفشارد.او داستان مجسمی است از اجتماع. کودک که نق ‏زنان‏ بدنبالش میدود و حتی هیاهو و ازدحام اطراف نمیتواند او را از عالم پر از محرومیتش،منصرف‏ نماید،داستان دیگری است که ضمیمه داستان اول بدون یک کلمه حرف،هزاران سخن میگوید


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

آقای ساموئل لایبودیتز یکی از وکلاء مشهور امریکا بود که یک نمونه از شاهکارهای وکالتی او را در این مقاله می بینید.در سال 1329 روزی نامهء بوسیله پست‏ به مضمون ذیل باو رسید:

 

«آقای لایبودیتز عزیز-من متهم بقتل عمدی هستم ولی بیگناهم. مرا به- بیست سال حبس محکوم کرده ‏اند و اکنون پنج سال است برای آزادی خود در تلاش هستم‏. دوستانم برای مخارج دفاع من وجوهی تهیه کرده ‏اند که تمام شده است.بمن کمک کنید امضاء هاری هافمن»

 

 

 


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

عابرانی که از کنار ماشین مارتین رد می‌شدند با دیدن مردی که در خودرویش به خواب رفته، نگران شده و پلیس را در جریان گذاشتند. تا اینکه ماشین پلیس کنار خودروی سارق متوقف شد. دزد هنوز در خواب بود و نمی‌دانست که خوابیدنش چه ماجراهایی را رقم زده است.

 

معمولا همه ما با شنیدن نام دزد دچار رعب و وحشت می‌شویم.

 

دزدها بیشتر اوقات چه در فیلم‌ها و کتاب‌ها و چه در واقعیت انسان‌های خشن و حیله‌گری هستند که به راحتی در چنگال قانون گرفتار نمی‌شوند. سارقان حرفه‌ای بسیاری هستند که به دلیل خطرناک بودن، نام و آوازه‌شان در جهان پیچیده است. اما در این بین، نام گروه دیگری از افراد هم در فهرست سارقان جهان جای دارد، البته نه به عنوان یک دزد حرفه‌ای، بلکه به عنوان احمق‌ترین دزدان جهان که یا به کاهدان زده‌اند یا به دلیل تصمیم‌گیری‌های نه چندان عاقلانه‌شان، در چنگال قانون گرفتار شده‌اند.

 

دزدی از بانک تعطیل

 

ساعت 11:40 دقیقه صبح بود که کریستوفر آلن کوچ 28 ساله  سوار بر خودروی خود جلوی بانک سیتی‌زن  نورترن توقف کرد و بعد آهسته به طرف پارکینگ بانک پیچید و چند دقیقه‌ای در همان جا در ماشینش نشست. کریستوفر مرتبا به ساعتش نگاه می‌کرد و منتظر بود تا ثانیه‌ها هر چه زودتر سپری شوند. ساعت 12:01 دقیقه که شد، جوان در حالی که دستکش به دست داشت و کلاه اسکی روی سرش گذاشته بود، از خودرواش پیاده شد.

 

ظاهرش بسیار عجیب بود و از تفنگی که در دست داشت، معلوم بود که می‌خواهد از بانک سرقت کند. از این رو یکی از کارمندان بانک وقتی دید او در حال نزدیک شدن به بانک است، سریعا گوشی تلفن را برداشت و با پلیس ایالت پنسیلوانیا تماس گرفت.  کریستوفر به در بانک که نزدیک شد، خواست وارد شود اما نکته جالب اینجا بود که در بانک باز نمی‌شد و وقتی چشمش به کاغذی که روی در بانک چسبانده شده بود، افتاد، چشمانش از تعجب گرد شده؛ چراکه او بعد از ساعت اداری دست به سرقت زده بود و حتی پیش از دزدی به خودش زحمت نداده بود که ساعات باز بودن بانک را چک کند. با رسیدن ماموران، هرچند دزد بی هوش و حواس پا به فرار گذاشت اما هنوز به در پارکینگ نرسیده، به اتهام حمل غیر قانونی اسلحه و اقدام به دزدی دستگیر شد.

 

 دزد و قهرمان شمشیر بازی!

 

ویرجین اوجلاکی 23 ساله - قهرمان شمشیر بازی المپیک اهل گرجستان- در حال تمرین کردن و شمشیر زدن بود که ناگهان  چشمش از پنجره خانه به حیاط افتاد. او مرد غریبه‌ای را دید که یواشکی در حال وارد شدن به خانه است. پال ناگی  بی خبر از اینکه به کجا آمده، به آرامی در حال باز کردن در خانه شمشیرباز بود که ناگهان تیغ بلند و تیزی را مقابل خود مشاهده کرد و چند ثانیه‌ای بیشتر طول نکشید که با یک حرکت سریع قهرمان المپیک سارق 43 ساله به سینه دیوار چسبید و وقتی شمشیر را روی گلویش دید، دیگر جرات نکرد که یک لحظه هم تکان بخورد.

 

اوجلاکی با یک دست شمشیر را زیر گردن دزد گرفته بود و با دست دیگر، شماره پلیس را گرفت و 20 دقیقه بعد پلیس به محل حادثه رسید و دزد بخت برگشته را دستگیر کرد. جالب اینجاست که صاحبخانه درباره دستگیری سارق گفت: «من با دیدن دزد اصلا نترسیدم. از آنجایی که هفته بعد مسابقه دارم تمرین خوبی با سارق خانه ام داشتم.»

 

 دزدی از باشگاه کاراته‌کاها

 

کریستین گاراس، از قهرمانان کاراته در سال 2008 تصمیم گرفت تا قسمتی از محل زندگی‌اش را تبدیل به باشگاه ورزشی کند و از این رو تمام کاراته کاهایی که کمربند مشکی داشتند، به باشگاه ورزشی گاراس آمدند که در آنجا تمرین کنند. تا اینکه یک روز دزد بخت برگشته‌ای که از همه‌جا بی‌خبر بود و نمی‌دانست که صاحب این باشگاه کیست و چه کسانی در آنجا ورزش می‌کنند، مخفیانه وارد ساختمان شد. 

 

دزد دقیقا زمانی دست به دزدی زده بود که همه مردها در حال تمرین بودند. البته او اصلا به اینکه تا چه اندازه خطر کرده، هیچ توجهی نداشت و بعد از دزدیدن یک لپ تاپ، دو دوربین دیجیتال و تعدادی دیگر از اشیای باارزش داخل باشگاه خواست فرار کند که ناگهان گاراس با دیدن غریبه ساک به دست شستش خبردار شد که از باشگاهش سرقت شده و از این رو بدون معطلی به طرف غریبه حمله کرد.  وقتی صدای داد و بیداد در باشگاه پیچید، بقیه مردها هم از ماجرا خبردار شدند و دزد بیچاره وقتی دید که چندین مرد کاراته‌کا با کمربند  مشکی به طرفش می‌دوند، اشیای مسروقه‌اش را همان جا رها کرد و خواست پا به فرار بگذارد که از بخت بد تا می‌توانست کتک خورد و تا رسیدن پلیس دست بسته او را نگه داشتند. وقتی پلیس به باشگاه ورزشی گاراس رسید، او رو به ماموران کرد و گفت: «فکر نمی‌کنم که این دزد بعد از این خیال سرقت به سرش بزند؛ چرا که امروز خیلی ترسیده بود.»

 

الو... پول توی صندوق هست؟

 

سال 2008 صندوقداری از یکی از فروشگاه‌های شهر اونتاریو به خاطر تلفن مشکوکی که به او شده بود، با پلیس تماس گرفت و کمک خواست. چند دقیقه پیش از این تماس، دانیل گلین 40 ساله با فروشگاهی که سوزان سیمسون در آن به عنوان صندوقدار کار می‌کرد، تماس گرفت و از او پرسید که آیا در صندوق به اندازه کافی پول هست که او برای دزدی به آنجا بیاید یا نه؟ و با این تلفن مشکوک سوزان که به شدت ترسیده بود، بدون معطلی ماموران را در جریان گذاشت و طولی نکشید که یک ماشین پلیس جلوی در فروشگاه توقف کرد.

 

گلین در حال نزدیک شدن به فروشگاه بود که یکی از ماموران به او مشکوک شد و دستگیرش کرد. در جریان بازجویی‌ها معلوم شد که مظنون دستگیر شده، همان مردی است که تلفنی از صندوقدار سراغ مقدار پول‌های موجود در صندوق را گرفته بود. جالب اینجاست که دانیل گلین پیش از این هم دو بار دیگر با همین روش دست به دزدی زده و البته موفق هم شده بود؛ البته این فکر بکرش بالاخره او را به دام انداخت.

 

دزد و پیرزن شجاع

 

ساعت سه صبح بود که هتی مایرز 95 ساله اهل اوکلاهاما با صدای شکسته شدن شیشه در ناگهان از خواب پرید. به نظر می‌رسید که یک نفر به عمد شیشه را شکسته. با صداهایی که به گوش می‌رسید، پیرزن مطمئن شد که پای یک دزد در میان است. او که تنها زندگی می‌کرد، خیلی ترسیده بود و نمی‌دانست باید چه کار کند. همان طور که در تخت نشسته بود، به اطرافش نگاه کرد و چشمش به پیچ‌گوشتی کنار پنجره افتاد. آن را برداشت و سریع از جایش بلند شد و به طرف در رفت.

 

به محض اینکه هتی از پله‌ها پایین آمد، اولین چیزی را که دید  دست‌های رابرت هارسلی  بود که هنوز تلاش می‌کرد از بیرون در را باز کند. در همین موقع مادر بزرگ 95 ساله بدون اینکه ثانیه‌ای معطل کند به طرف دزد رفت و پیچ گوشتی را محکم به دست او که به دستگیره چسبیده بود، فرو کرد. صدای فریاد هارسلی 46 ساله در سکوت نیمه شب تمام محله را پر کرد و پیرزن تنها به یک ضربه رضایت نداد و چندین بار با پیچ‌گوشی ضربه‌های محکمی به دست هارسلی بیچاره زد و از ترس اینکه فرار نکند، همان‌طور که به دزد حمله می‌کرد، فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست. وقتی پلیس به محل حادثه رسید، دست‌ها و ساعد رابرت هارسلی غرق در خون بود. به این ترتیب حمله پیرزن شجاع باعث دستگیری دزد خانه‌اش شد. هارسلی در دادگاه به جرم سرقت درجه یک به زندان محکوم شد.

 

دزد خواب آلود

 

مارتین استیونز برای چند مورد دزدی تحت تعقیب بود؛ اما او هر بار از دست قانون فرار می‌کرد تا اینکه یک روز بعد از دزدیدن پول و جواهرات بسیار ، تصمیم گرفت به خاطر این موفقیت برای خودش جشن بگیرد. بعد از اینکه با پول‌های دزدی خوراکی‌های گران‌قیمت خرید و همه آنها را نوش جان کرد، پشت فرمان ماشین، بی خبر از اینکه چه سرنوشتی در انتظارش است خوابش برد. 

 

عابرانی که از کنار ماشین مارتین رد می‌شدند با دیدن مردی که در خودرویش به خواب رفته، نگران شده و پلیس را در جریان گذاشتند. تا اینکه ماشین پلیس کنار خودروی سارق متوقف شد. دزد هنوز در خواب بود و نمی‌دانست که خوابیدنش چه ماجراهایی را رقم زده است. دو مامور پلیس به طرف ماشین مورد نظر رفته و او را از خواب بیدار کردند. سارق جواهرات وقتی چشم هایش را باز کرد، نمی‌توانست آنچه را می‌بیند، باور کند. دو مامور پلیس بالای سر او ایستاده بودند. ناگهان مارتین به یاد اموال مسروقه‌ای که در ماشین داشت افتاد. ماموران از او خواستند تا کارت شناسایی‌اش را نشان دهد و وقتی از هویت او مطلع شدند باورشان نمی‌شد که یکی از سارقان تحت تعقیب را به همین راحتی دستگیر کرده اند.

 

هویت من این است

 

تا به حال شنیده‌‌اید که یک سارق اسم خود را در صحنه جرم بنویسد؟ پیتر آدیسون زمانی که برای دزدی وارد ساختمان اردوی کودکان شد، تنها به خاطر همین یک اشتباه احمقانه دستگیر شد.  بعد از اینکه گزارش دزدی از ساختمان اردوی کودکان در شهر چشیر انگلستان به دست پلیس رسید، گاریس وود - کارآگاهی که برای بررسی این موضوع و پیدا کردن سارق به محل مورد نظر اعزام شده بود- به دقت شروع به بازرسی از محل کرد تا سرنخی از دزد به دست آورد که ناگهان چشمش به نوشته بالای پوستری افتاد که به دیوار چسبیده بود. با ماژیک سیاه رنگی روی دیوار نوشته شده بود «پیتر آدیسون اینجا بود» و این، اولین سرنخ از سارق فراری بود. کارآگاه وود وقتی اسم مورد نظر را وارد رایانه کرد، پرونده‌ای با همین نام به دست آورد و به راحتی توانست دزد 18 ساله را دستگیر کند. جالب اینجاست که جوان سارق نام گروهش را هم روی دیوار نوشته بود و همین باعث شد تا یک باند از جوانان سارق انگلیسی دستگیر و متلاشی شود.

 

حضور در دادگاه با ماشین دزدی

 

جونز کوپر 37 ساله به اتهام دزدیدن خودرو پورشه کاریرا به ارزش 125 هزار دلار، به دادگاه اظهار شد تا به پرونده‌اش رسیدگی شود. روز دادگاه او سوار بر ماشین لکسوس اس یو وی جلوی در دادگاه که رسید، توقف کرد و بعد از پارک خودرو، در حالی که سوئیچ آن را در دست داشت از ماشین پیاده شد. همه او را با تعجب نگاه می‌کردند، چرا که  تیپ و قیافه جونز کاملا مثل اهالی سانفرانسیسکو بود.

 

چند سگ داخل ماشین او بود و هنگامی که جونز خواست پیاده شود، بدون اینکه توجهی به سگ‌ها بکند، در را بست و به طرف دادگاه رفت.  این رفتار جونز شک پلیس را برانگیخت و از آنجایی که او در دزدی خودرو سابقه داشت و دادگاهی هم که قرار بود در آن شرکت کند، برای رسیدگی به یکی از پرونده‌های دزدی‌اش بود، مشخصات خودروی لکسوس مورد بررسی قرار گرفت. وقتی ثابت شد که خودروی جونز مسروقه است، دیگر هیچ شکی برای متهم بودن او وجود نداشت.

 

 ماسک ماژیکی

 

ریکی لی کالیچون 45 ساله از اهالی ایندیانا بود که گاه و بیگاه برای تفریح دست به دزدی می‌زد. یک روز فکر احمقانه‌ای به سر کالیچون زد. او ماژیک مشکی را گرفت و شروع به کشیدن آن روی سر و صورتش کرد. بعد شمشیری را که در خانه‌اش بود، در دست گرفت و به سراغ همسایه‌اش رفت و بی‌آنکه در بزند، وارد خانه شد و شروع به تهدید کردن اعضای خانواده همسایه کرد.  صدای داد و فریاد چند مرد از بیرون خانه به گوش می‌رسید.

 

عابرانی که در حال گذر از آنجا بودند با شنیدن صدا فورا پلیس را در جریان گذاشتند و وقتی ماموران پلیس وارد خانه مورد نظر شدند، کالیچون بین پله‌های طبقه اول و دوم - در حالی که اموال مسروقه را زیر بغلش زده بود- شمشیر به دست از پله‌ها پایین می‌آمد که ناگهان با دیدن ماموران خواست دوباره به طبقه بالا برود که یک پلیس دیگر پشت سرش سبز شد و بالاخره به دام افتاد.

 

دزدی در شومینه

 

فرانک مولار از جمله دزدهای باسابقه کالیفرنیا بود که گاه و بیگاه دستگیر می‌شد و پس از گذراندن دوران حبس، دوباره دست به دزدی می‌زد. یک روز فرانک تصمیم گرفت از یک خانه سرقت کند. او نقشه دقیق و حساب شده‌ای کشید و پیش خودش فکر کرد اگر از شومینه وارد شود، به راحتی و بدون هیچ سر و صدایی می‌تواند وارد ساختمان مورد نظر شود.

 

مولار بعد از اینکه دزدکی به پشت بام خانه رفت، سرش را داخل لوله شومینه کرد و دست‌هایش را به اطراف دیوار گرفت و بعد سعی کرد تا تمام بدنش را وارد لوله کند. او آهسته آهسته پایین آمد و درست وقتی سرش از شومینه بیرون آمد و توانست اتاق پذیرایی را ببیند، تمام بدنش داخل لوله گیر کرد و دیگر نتوانست تکان بخورد. افراد حاضر در خانه به محض دیدن مولار، با پلیس تماس گرفتند و دزد بیچاره بار دیگر دستگیر شد.

 

موش مردگی هنگام دزدی

 

در یکی از نیمه‌های شب سال 2008 اهالی یکی از محله‌های بورجاست - شهر کوچکی خارج از والنسیا در اسپانیا- صدای باز و بسته کردن در مغازه‌ای را شنیدند. آن موقع شب بسیار عجیب بود که صاحب مغازه بخواهد وارد آنجا شود، از این رو همسایه‌ها که حسابی به ماجرا مشکوک شده بودند، پلیس را در جریان گذاشتند و چند دقیقه‌ای طول نکشید که ماموران پلیس به همراه صاحب مغازه در محل مورد نظر حاضر شدند.

 

یکی از مامورها پیش از اینکه در مغازه باز شود، نور چراغ قوه‌اش را از شیشه ویترین به داخل انداخت و ناگهان صورت مردی را دید که مخفیانه  خم شده و در حال نگاه کردن به بیرون و افرادی است که دور مغازه جمع شده‌اند. دزد با دیدن ماموران از در پشتی مغازه پا به فرار گذاشت و مستقیم به طرف سالن برگزاری مراسم تشییع رفت و در تابوتی که آنجا بود، دراز کشید و خودش را به مردن زد. ماموران وارد سالن مراسم که شدند، همه جا را خوب به دقت بازرسی کردند و یک پلیس آرام آرام به سمت تابوتی که از دور به نظر می‌رسید جنازه‌ای در آن باشد، رفت. به تابوت نزدیک شد و وقتی داخلش را دید با دیدن جنازه بسیار تعجب کرد زیرا مرده‌ای که در تابوت دراز کشیده بود، لباس کهنه به تن داشت و نفس می‌کشید. دزد باهوش فکر می‌کرد که با این کار می‌تواند از دست قانون فرار کند، اما اشتباه می‌کرد و بعد از دستگیری تنها ارفاقی که به او شد، این بود که مقامات مسوول نام او را فاش نکردند تا مبادا کسی این دزد احمق را بشناسد.

 

دزدی که پایش سر خورد

 

ژانویه سال 2008 بود و همه فروشگاه‌های میشیگان بسیار شلوغ بودند و همین، فرصت خوبی برای سارقان فروشگاه‌ها ایجاد می‌کرد که هر چه دلشان می‌خواهد به جیب بزنند. فروشگاه وسترن میشیگان از گزینه‌های خوب برای دزدها بود و از این رو در نهم ماه ژانویه جرالد اندرسون که معمولا در شلوغی‌ها به دزدی می‌رفت، وارد فروشگاه شد. چرخی زد و در میان وسایل فروشگاه چند چاقوی شکار که 300 دلار قیمت داشتند، نظرش را بسیار جلب کرده بود.

 

جرالد بعد از اینکه مطمئن شد هیچ‌کس متوجه او نیست، چاقوها را برداشت و آنها را زیر لباسش پنهان کرد و به طرف در خروجی حرکت کرد. اما در همین هنگام  جرالد متوجه شد که یک نفر او را صدا می‌زند و شستش خبردار شد که مامور فروشگاه به او مشکوک شده. قدم هایش را تند کرد تا هر چه زودتر از فروشگاه خارج شود که ناگهان پاهایش سر خورد و محکم به زمین خورد. از آنجایی که این سارق نگون بخت چاقو‌ها را زیر پیراهنش پنهان کرده بود، وقتی زمین خورد، تیغ تیز چاقوها در شکمش فرو رفت. دورتا دور سارق پر بود از آدم‌هایی که با تعجب او را نگاه می‌کردند و وقتی نگهبان پیراهن او را بالا زد، همه ماجرا روشن شد و به این ترتیب سارق بخت برگشته را که البته متهم شناخته  شد، برای مداوا به بیمارستان منتقل کردند. 

: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

راننده برای لحظه ای خواست یک کارتن بزرگ را از پیاده رو به صندوق انتقال دهد که در همین لحظه توانستم یکی از کارتن‌ها را از صندوق بردارم و با سرعت دور شدم. فکر می‌کردم وسیله برقی است ولی قبل از آن که کارتن را باز کنم، جلوی در خانه پدرم توسط موتورسوار بیکاری که از بازار تا آن جا دنبالم آمده بود، گیر افتادم. وقتی کارتن را در آگاهی باز کردند، آتش گرفتم، چند دست فنجان و نعلبکی ارزان قیمت بود که در کارتن لوازم برقی چیده شده و فکر می‌کردم وسیله برقی است!

اینها حرف‌های «سامان» است. دزدی که ادعای باکلاسی دارد، نمی‌دانم چه کلاسی؟ او کلاس را در دانشگاه ترک کرد و حالا به جرم سرقت یک کارتن فنجان و نعلبکی در زندان به سر می‌برد.

سامان جوانی 27 ساله است. او برای بار سوم به زندان آمده ولی به خود قول داده این بار، آخرین بار باشد که مرتکب خلاف شده و به زندان می‌آید. البته اگر به میل خودش بود تا آخر عمر همین طور مجرّد می‌ماند و با دوستانش به شمال و این طرف و آن طرف می‌رفت و خود را در قید ازدواج نمی‌انداخت ولی او این بار تصمیم گرفته دور این دوستان را خط بکشد و با آدم‌های حسابی دوست باشد و مهمتر از همه ازدواج کند و مثل آدم سرش را پایین بیندازد و زندگی کند.


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.

 

پسرک پرسید: خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟

 

زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.

 

پسرک گفت: خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می دهید، انجام خواهم داد.

 

زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.

 

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برای تان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت. مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. 

 

مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم. پسر جوان جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.

: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

آرزو داشتم پلیس شوم

             

فقط قرار بود به یک جشن تولد برود و همه را غافلگیر کند ولی این غافلگیری یک اسلحه واقعی، چک پول تقلبی و موادمخدر و پرونده سرقت خودرو هم داشت. وقتی نیروی انتظامی به وی ایست داد، راهی برای رسیدن به جشن تولد وجود نداشت. 

 

موهای مجعد و کوتاه و تیپ کردی ،او را به مردان شبیه کرده است. می گوید یک خواهر دوقلو دارد که از لحاظ چهره شبیه یکدیگر هستند. تنها یک تفاوت، کار آنان را راحت کرده و آن خالی است که پایین تاج ابروی سمت چپ افسانه است. فقط این خال باعث می شد در دوران مدرسه شیطنت ها و امتحان دادن به جای یکدیگر لو برود.

                                                            

                                                                      

 

 

 

       


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

اشاره: با مطالعه داستان سیمرغ به ارزش ذاتی شرافت و کرامت نفس انسانهای بزرگ و تاریخ ساز بیشتر پی خواهیم برد.( راه مقصود)

 

نویسنده: سروان قضائی فرزادفر

 

بازپرس نظامی قلم را روی میز گذاشته به صندلی تکیه داد لبخندی بر لب داشت که تعبیر آن کمی مشکل بود.

 

- آقای بازپرس ممکن است این حرفها برای شما نوعی سرگرمی‌ فراهم کند ولی من میل دارم شما قلم خود را از روی میز بردارید و آنچه را که میگویم در برگ بازجوئی بنویسید اگر هم چنین‌ کاری نکنید به ناچار بعد از خاتمه صحبتم دوباره باید شروع کنم‌ زیرا آنوقت ناگزیر بنوشتن مطالب من خواهید بود.

 

او مردی بود در حدود چهل و پنج تا پنجاه ساله با اندامی‌ متناسب و نسبتا ورزیده و موهائی تقریبا سفید و پیشیانی پرچین. کلمات را بآرامی و کاملا شمرده ادا میکرد پس از اینکه صحبتش‌ تمام شد به چشمان بازپرس خیره شد...

 


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

ز.م: 16 ساله توسط اشرار ربوده شده و بعد از یک روز آزاد شده است.

 

درِ اتوبوس میان هیاهیوى مسافرین بسته مى شود و حرکت مى کند. بوى دود بینى ات را پر مى کند و به سرفه ات مى اندازد. هنوز چند مسافر کنار ایستگاه اتوبوس ایستاده اند و به شلوغى کلافه کننده خیابان نگاه مى کنند. از چهره هایشان نگرانى و دلهره مى بارد. دلت مى خواهد بدانى در دل شان چه مى گذرد، مخصوصا که بین شان دخترى همسن و سال خودت هست که مدام این پا و آن پا مى کند، مثل کسى که مدرسه اش دیر شده باشد. چند ماه پیش خودت هم مثل همین آدم ها، بى خیال ایستاده بودى و تنها دلهره ات رسیدن به مدرسه بود. چه زود گذشت!

 

سرت را برمى گردانى، نگاهت به دست هاى خسته مادرت مى افتد که چادرش را محکم گرفته و با دقت ماشین هایى را که به سرعت مى آیند، نگاه مى کند. دیروز وقتى که دایى ات فهمید زمان دادگاه رسیده با اصرار از پدرت خواست تا خودش همراه تان باشد و حالا مادر منتظر بود تا برادرش بیاید و از این همهمه و شلوغى نجات تان بدهد.

 

تو هم راضى بودى که پدر همراه تان نباشد، چرا که دیگر پیر شده بود و حوصله نداشت، زود از کوره در مى رفت و شاید کارش به بیمارستان مى کشید. دایى راه و چاه را بهتر مى شناخت و بهتر از پدر کارها را پیش مى برد.

 

هنوز یک ساعت تا وقت دادگاه مانده، دلت مى خواست در این یک ساعت چند لحظه قدم بزنى و دور از هیاهو و صداى ماشین و بوق و شلوغى به خودت فکر کنى. یا اصلاً دلت مى خواست مثل همان دخترى که لباس مدرسه به تن دارد و منتظر سرویس مانده، به سمت مدرسه ات مى رفتى و در کمال آسودگى درس مى خواندى مثل سال هاى گذشته، مثل روزهاى شادى که دو سه ماهى بود تمام شده بودند.

 

اما نمى شد، وضعیت تو عادى نبود و انتظار بیهوده اى بود که آرامش و شادى گذشته را طلب کنى. به هر حال باید تحمل مى کردى تا این روزهاى تلخ تمام شوند، هر چند به قول مادر این ننگ هیچ وقت تمام بشو نبود.

 

چند ماه پیش، شاید دقیقا سه ماه پیش بود که مثل هر روز صبح براى مدرسه رفتن از خانه بیرون آمدى، امتحان داشتى و به خاطر همین عجولانه تا سر خیابان دویدى!

 

سرویس مدرسه باز هم رفته بود و حتى چند لحظه هم منتظرت نمانده بود، عصبانى شدى! جر و بحث داخل خانه بر سر خواستگار زهره خواهر بزرگ ترت که تو را دیده بود و نظرش عوض شده بود، فکرت را به هم ریخته بود. حرف هاى بى سر و ته زهره، اوقات تلخى مادر و متلک هاى سنگین پدر که زهره را خطاب قرار مى داد و وضع را بدتر مى کرد، اعصابت را به هم ریخته بود، مثلاً امتحان داشتى، اما هیچ کس به فکر تو نبود، همه فکر این بودند که تکلیف زهره را روشن کنند، همین و به آینده تحصیلى تو کارى نداشتند.

 

ـ آخرش همتون باید برید کهنه شورى چه با لیسانس چه با سیکل!

 

این حرف تنها برادرت بود که این طور موقع ها براى کوچک شمردن آرزوهایت به زبان مى آورد و تحقیرتان مى کرد. به هر حال دست تو نبود اگر خواستگار زهره به جاى او، تو را خواسته بود و پافشارى مى کرد. این سومین بار بود که چنین قضیه اى براى تو و زهره پیش مى آمد. درست است که بار اول از سر کنجکاوى جلوى خواستگارها رفتى و یک احوالپرسى ساده کردى، اما با اتفاقى که افتاده بود، دیگر هوس هیچ کنجکاوى نداشتى و خیلى اتفاقى با دو خواستگار بعدى خواهرت روبه رو شدى. اصلاً تقصیر تو چه بود که خداوند در آفرینش تو نهایت زیبایى را به کار برده بود و خواهرت چهره اى مردانه داشت، یا اصلاً به تو چه مربوط اگر خواستگاران زهره به جاى تکیه بر نجابت و شعور او به زیبایى خواهر شانزده ساله اش توجه مى کردند؟

 

در سراسر سال هاى تحصیلى ات سعى کرده بودى با نجابت و پاکى از خانه بیرون بیایى و دوباره به خانه برگردى. آنقدر مادر تو را از دوستان ناباب ترسانده بود که با هیچ کس دوست نمى شدى و تنها به لیلا همکلاسى دوران دبستانت کفایت مى کردى! از همان اول که پا به مدرسه گذاشته بودى، شوق درس خواندن در دلت ریشه دوانده بود و هر روز هم بیشتر مى شد. مادر و پدرت هم خیلى راضى بودند، چرا که فکر مى کردند به مدارج علمى خواهى رسید و سربلندشان مى کنى. تصمیم خودت هم همین بود تا اینکه آن اتفاق شوم سایه اش را بالاى سرت انداخت، همان روزى که مدرسه ات دیر شده بود و ... .

 

همه تاکسى ها به سرعت رد مى شدند و مى رفتند، به ساعتت نگاه کردى، خیلى دیر شده بود. با اتوبوس دیرتر مى رسیدى و تاکسى ها هم همه پر بودند. ناگهان به ذهنت رسید یک تاکسى دربست بگیرى، پول هاى ته جیبت را شمردى و خیالت راحت شد، نگران و مضطرب از کارى که مى خواستى بکنى، دستت را جلوى یکى دو ماشین سوارى بالا بردى اما آنها با عجله رد شدند. ناگهان از دور ماشین سبزرنگى پیدا شد و چند قدم جلوتر از تو ترمز کرد. به نظرت رسید راننده پسر عموى پدرت باشد، خوشحال شدى چرا که به خیال خودت خطر بزرگى از سرت گذشت و سوار ماشین غریبه نشدى. به سرعت در ماشین را باز کردى و سوار شدى. در همراه با سلام گرم تو بسته شد و ماشین به راه افتاد.

 

همان لحظه فهمیدى اشتباه کردى فقط شباهت بود که تو را به اشتباه انداخته بود، با ناراحتى معذرت خواستى و گفتى که اشتباه سوار شده اى اما راننده که به سرعت از میان خیابان ها رد مى شد، خنده تلخى کرد و گفت: «چرا اشتباه، اتفاقا درست سوار شدى!»

 

اگر مى توانستى یک لحظه از آن روز را توصیف کنى یا حداقل از حال بدى که داشتى حرف بزنى شاید دردت کمتر مى شد و خاطرت کمتر آزرده مى شد. تمام دلهره و غصه دنیا در دلت نشسته بود. فریاد مى کشیدى و خودت را به در و دیوار ماشین مى کوبیدى و کمک مى خواستى اما ماشین چنان به سرعت مى رفت که قدرت هیچ کارى نداشتى، چند بار خواستى خودت را از ماشین به بیرون پرتاب کنى اما درها قفل بود شیشه ها هم همین طور! آن قدر فریاد مى کشیدى که صدایت گرفته بود، اشک مى ریختى و التماس مى کردى، هیچ فایده اى نداشت تنها مشت محکمى به دهانت خورد و خون تازه اى از کنار لبانت جارى شد، اسیر شده بودى در چنگال گرگى که همیشه مادر تو را از آن ترسانده بود ... .

 

نیمه هاى شب بود که پلیس تو را کنار خیابان خلوتى پیدا کرده بود، در حالى که به سختى نفس مى کشیدى و حال و روزت به طرز وحشتناکى به هم ریخته بود، یک هفته در بیمارستان بسترى شدن کمى روبه راهت کرد، اما روحت هنوز در تلاطم بود، از اتفاقى که حتى یادآورى اش هم وحشت به دلت مى انداخت. یک ماه هم طول کشید تا همه باور کردند که تو تقصیرى در این اتفاق نداشتى. پلیس هم معتقد بود که شانس آوردى که همان روز رهایت کردند. اما چقدر طول مى کشید تا تلخى این اتفاق از ذهنت پاک شود؟ صبح آن روز مى توانست مثل روزهاى دیگر باشد و نشد، چه کسى مقصر بود؟ چه کسى مسئول این اتفاقات وحشتناک بود؟ فقط تنها چیزى که کمى از ناراحتى ات کم مى کرد پیدا شدن همان گرگى بود که تو را از گله ربوده بود. حالا هم قرار بود دادگاهى تشکیل شود و به مسئله اى که برایت پیش آمده بود رسیدگى شود. قاضى قول داده بود که حق تو را بگیرد و نگذارد مسئول این اتفاق آزاد شود، اما چه چیزى مى توانست حرمت از دست رفته تو را باز گرداند و خاطره تلخ تو را با خود ببرد؟ چه چیزى مى توانست زندگى ات را دوباره از نو بسازد و همه چیز را دگرگون کند.

 

شاید اگر آن روز، همان روز که امتحان داشتى، جر و بحث زهره و مادر تو را معطل نمى کرد به سرویس مدرسه مى رسیدى، شاید اگر به فکر تو بودند و صبح زود آن همه اوقات تلخى نمى کردند فکرت به هم نمى ریخت و به خاطر تشویش و اضطراب اشتباه نمى کردى و این اتفاق نمى افتاد. حالا دور از هیاهو و غصه تو زهره عقد کرده بود و داشت وسایل زندگى اش را آماده مى کرد و تو مانده بودى با زیبایى که تنها به مشکلاتت اضافه کرده بود و هر بار جلوى آینه به تو نهیب مى زد که زندگى ات زشت و ناگوار است.

 

مادر از جا برمى خیزد، ماشین دایى از دور نمایان مى شود و آهسته ترمز مى کند، سلام مى کنى و سوار مى شوى، نگاهت هنوز به همان دختر دانش آموز است که کنار خیابان ایستاده و منتظر است. در دل آرزو مى کنى اى کاش او دچار اشتباه تو نشود و چشمانش را باز کند. کارى که تو نکرده بودى و تنها اشتباهت همان بود. هر چند قصه تلخ تو باز هم تکرار مى شود بى آنکه تو و امثال تو تقصیرى داشته باشند

: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

یک شب که با پدرم دعوا کردم با ناراحتی به خیابان رفتم بی‌هدف پرسه می‌زدم و غرق افکارم بودم که پسری توجهم را جلب کرد. خیلی وقت‌ها با کتک‌های پدرم قهر می‌کردم و از خانه خارج می‌شدم. جواد به نظر پسر آرامی می‌آمد بعد از یکی دو بار رفت و آمد شماره تلفن همدیگر را گرفتیم. می‌خواستم او با پدرم طی قراری با هم آشنا شوند و بگویم که می‌خواهم زندگی‌ام را با او ادامه دهم.

 

............


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

یک قتل عجیب

برگرداننده:خانم حشمت قاضی‌زاده { از مجله شماره 252 پلیس جنائی بین المللی(انترپول) }
 
نزدیک دو دهکده آنجلیسی و جوسی‌سی در کشور یوگسلاوی‌ دهکده دیگری در آنطرف سواحل رود دریناودر شمال شرقی‌ ساراجوو واقع است.
 
چون زمینهای این دهکده حاصل‌خیز نیست،با وجود اینکه‌ تا اندازه‌ای مجال کشت و کار برای ساکنینش وجود دارد ولی مردم‌ در فلاکت بسر میبرند و در تلاش‌اند تا با سعی و کوشش سطح‌ زندگیشان را بالا ببرند.
 
بعضی از این ساکنین در نقاط دیگری که طبیعت سیمای موافقش‌ را بآنان مینمایاند در پی کار موسمی میروند.
 
در چنین سرزمینی خشک و بایر قتلی عجیب رخ میدهد که‌ شرح آن بقرار زیر است:
................

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:قتل,عجیب,غریب, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

تفاوت‌های جنسیتی در حقوق مدنی

 مقررات ازدواج، طلاق، ارث و بلوغ بانوان و آقایان متفاوت است؛ 
تفاوت‌های جنسیتی در حقوق مدنی
 
گروه حقوقی- تفاوت‌های میان زن و مرد باعث شده که در بایدها و نبایدهای میان آنها در قوانین کمی تفاوت وجود داشته باشد. یکی از قوانینی که احکام مختلفی در خصوص بانوان و آقایان در خود جا داده است قانون مدنی است. قواعد اقامتگاه، ازدواج، طلاق، فسخ نکاح، بلوغ، ارث و حضانت در این قانون ذکر شده است که اشتراکات و اختلافاتی در خصوص زن و مرد دارد.
 
اقامتگاه
اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است. یکی از پیامدهای تعیین اقامتگاه، ابلاغ اوراق قضایی است. اما ممکن است طرف دعوای زن، شوهر باشد، در این صورت منطقی نخواهد بود که باز هم اقامتگاه زن را اقامتگاه شوهر بدانیم، برای حل این مشکل زنی كه شوهر او اقامتگاه معلومی ندارد و همچنین زنی كه با رضایت شوهر خود یا به اجازه دادگاه مسكن جداگانه اختیار كرده است، می‌تواند اقامتگاه شخصی جداگانه نیز داشته باشد. اقامتگاه مكان معینی است كه فعالیت‌ها و امور شخص (اعم از سکونت و اداره امور) در آن مكان متمركز شده است؛ و به نوعی عنصر شناسایی شخص حقیقی و حقوقی است. بنابراین در حقوق (عمومی و خصوصی) اقامتگاه عنصر مهمی در تعیین قلمرو حقوقی شخص محسوب می‌شود. در این نوشته؛ تعریف، اقسام و اثرات قضایی و حقوقی اقامتگاه بیان شده است.
 
ازدواج
نکاح دختر اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه خودداری کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می‌تواند با معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج کند و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام کند (ماده 1042 قانون مدنی). در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است (ماده 1105 قانون مدنی). در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است و نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث‌البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه مرض یا نقصان اعضا (1106 و 1107 قانون مدنی). هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود (ماده 1108 قانون مدنی). شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود و یا زن باشد منع کند (ماده 1117 قانون مدنی          ..................

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

تعدّد زوجات از منظر قرآن کریم ، سوده حامدتوسلی - وکیل دادگستری

http://www.photoupload.org/images/05358374344886396554.jpg

این مقاله به قلم دکتر سوده حامدتوسّلی ، وکیل پایه ی یک دادگستری و مدرّس دانشگاه و همچنین از اعضای شورای مرکزی گروه وکلای دادگستری کاسپین می باشد که در روزنامه آرمان منتشر شده است .



تعدّد زوجات از منظر قرآن کریم

...............


ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

وجدان یا قانون ؛ تقدم و تأخر

نویسنده : سید علیرضا نیلچیان
 
 مقدمه :
 
انسان هزاره سوم اسیر عرصه تکرار و فرزند در راه مانده تمدنی است که تدین را کمتر اثری در آن می توان یافت و اینگونه او را به کمال راهی نخواهد بود چرا که به قول استاد شهید مرتضی مطهری ، تمدن بدون تدین توحش منظم است و مگر توحش را به سوی کمال راهی است؟!
و اکنون سالها است که آدمی در این سقوط آزاد به دره توحش و حیوانیت ، مرز " بل هم أضل " را نیز پشت سر گذاشته است و یأس از اصلاح و بازگشت را نیز بر مصائب خود افزوده است.
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای بروی آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنـهار از این بیـابان ویـن راه بی نهـایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت(1)
انسان معاصر در هیاهوی مشغولیات مادی و در خماری لذائذ دنیوی ، خطاب « حاسبوا قبل أن تحاسبو » (2) را به فراموشی سپرده است و درد قربانی شدن فطرت و دردمندی معنوی را صرفاً مانعی برای تمتع حداکثری خود می داند و نه عاملی برای دستیابی به سعادت و کمال انسانی؛ و براستی او از این حقیقت غافل است که : درد منشأ حرکت است و درمان تحقق کمال .
نی که آن الله تو لبیک ما است      ...............

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

حق و باطل

 دکتر حسینقلی کاتبی

حق را فرهنگ نویسان و ارباب ادب و دانش در معانی متعدد بکار برده و تعریفات‏ گوناگون از آن کرده‏اند و معنی و تعریف باطل را امر خلاف حق اعلام داشته‏اند و بحکم الاشیاء تعرف باضدادها و بحکم آنکه یک عده از لغات مانند تاریکی و روشنائی و سفیدی و سیاهی و نیکی و بدی معانی متضاد دارند دو معنی و مفهوم«حق»و«باطل»از تضاد برخوردارند و ازینراه معنی هریک در تعارض باهم بیشتر روشن میشود.
 
قاموس المحیط که از امهات فرهنگهای عربی و تألیف مجد الدین فیروز آبادی‏ است حق را چنین معنی کرده:
 
«الحق:من اسماء اللّه تعالی،و من صفاته و القرآن و ضد الباطل و الامر المقضی و العدل‏ و الاسلام و المال و الملک و الموجود الثابت و الصدق و الموت و الحزم و واحد الحقوق و حقیقة الامر...»
 
میر سید شریف جرجانی در کتاب التعریفات حق را در ذیل دو ماده چنین‏ تعریف کرده:    ...............

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

حقوق عمومی در ایران باستان

 امیرحسین نوربخش (كارشناس ارشد حقوق عمومی، عضو كرسی حقوق بشر، صلح و دموكراسی یونسكو در دانشگاه شهید بهشتی و باشگاه پژوهشگران دانشگاه آزاد اسلامی)

چكیده: در مقاله‌ی پیش رو قصد داریم در گفتمان حقوقی - سیاسی تمدن باستانی ایران با توجه به تفكیك قوا، منشأ حاكمیت، رژیم سیاسی و حقوق بنیادین؛ به بررسی مفهومی مدرن، به نام «حقوق عمومی» بپردازیم. بحث ما از آن نظر اهمیت دارد كه غالب حقوقدانان منكر وجود این شاخه از حقوق در ادوار باستانی مختلف هستند. پرسش اصلی ما این است كه تحولات ساختاری دولت و حقوق بنیادین به عنوان وجوه دوگانه‌ی حقوق عمومی امروز در ایران باستان چه بوده است؟
 
واژگان كلیدی: منشأ حاكمیت (Rule of origin)، رژیم سیاسی(Political regime). ، حقوق بنیادین (fundamental rights) ، تفكیك قدرت (separation of powers)
 
مقدمه:        .......................

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

قاچاق کودک معضلی فراملی

خاطره شهبازی ( کارشناس ارشد حقوق بین الملل - عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان )
 
اتخاذ راهکارهای عملی موثر در جهت اجرای مفاد اسناد بین المللی و تقویت همکاری منطقه ای را می توان نوید بخش آینده ای بهتر در جهت کاهش آمار قاچاق کودک عنوان کرد.
 
قاچاق کودکان به‌عنوان یکی از جلوه های نوین  بزهکاری در دنیای مدرن و از جمله جرائم ناقض کرامت بشری، با مقاصدی نظیر بهره برداری تجاری جنسی کودک ,کاراجباری, تکدی گری ، خریدوفروش اعضای بدن کودک و پرنوگرافی همراه است. بدین ترتیب مبارزه با این معضل جهانی به عنوان چالش قرن حاضر وجهه همت بسیاری از کشورها و سازمانهای غیردولتی قرارگرفته است..          ...............

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

به شرایط هشدار در عریانی اجتماعی رسیده ایم؟ ( ۲ )

 ولی مسئله این است که اگر همه چادری شوند، قضیه حل می شود؟ بحث بدحجابی و بد پوششی چقدر در آسیبها موثر است؟
عابدینی مطلق: بحث حجاب از بس نخ نما شده، با مشکل برخورد کرده است. خیلی از این بحث‌ها اصلاً به حجاب ربطی ندارد. باید مسایلی که به اشتباه مطرح شده را از ذهن ها خارج کنیم. بررسی یک پدیده ای به نام حجاب، ساده نیست.
هزار چیز پشت این قضیه است، اگر حجاب برداشته شود، هزار چیز تغییر می‌کند و حتی شیوه و نگاه اجتماعی ما عوض می‌شود. کنترل بدن زن و شیوه ظهور اجتماعی زن، خیلی بحث مهمی شده است. زن همه چیز است، در جامعه بشری، شیوه بروز اجتماعی زن، همه رویدادهای اجتماعی را عوض می‌کند. در یک نظم اجتماعی خاص که مد نظر ماست، حجاب اگر رعایت نشود، آسیب بزرگ اجتماعی وارد می‌شود.      ...............

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

به شرایط هشدار در عریانی اجتماعی رسیده ایم؟ ( ۱ )

  عبرت نیوز: چهار نفر از فعالان و پژوهشگران حوزه آسیب‌های اجتماعی و جامعه زنان در دفتر پژوهشهای تاریخی شهر تهران گرد هم آمدند تا درباره آسیبهای اجتماعی در زنان تهران نظرات خود را مطرح کنند. امید سلیمی بنی: سخنان معصومه آباد، عضو شورای شهر درباره کم شدن سن زنان خیابانی به 16 سال و همچنین ارائه آمار 100 هزار نفری از زنان خیابانی بهانه ای شد تا "دفتر پژوهش‌های تاریخی شهر تهران" میزگردی با حضور برخی از فعالان و مسئولان شهری تهران در حوزه اجتماعی و مسایل زنان ترتیب دهد.
 
در این نشست مهدیه طائفه رستمی، کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری از مرکز مطالعات شهری شهرداری تهران حضور داشت، توران ولی‌مراد، فعال حوزه زنان به بیان دیدگاه های خود پرداخت، فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران و رئیس کمیته اجتماعی این شورا به برنامه های شورای شهر اشاره کرد و کاظم عابدینی‌مطلق، نویسنده و محقق حوزه زناشویی و نویسنده کتاب "عالیجناب حجاب" از دیدگاه مذهبی به بررسی آسیبهای حوزه زنان وارد شد.           ....................

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]

اجرت‌المثل، حقی کمتر شناخته شده برای زنان

 بسته حقوقی برای آشنایی با یکی از حقوق منحصر به فرد بانوان؛
اجرت‌المثل، حقی کمتر شناخته شده برای زنان
 
زندگی مشترک آسان نیست و زحماتی که بانوان برای آن می‌کشند نیز کم نیست؛ از بچه‌داری گرفته تا خانه‌داری و کار‌هایی از این قبیل که شاید بیشتر ساعات روز را پر کند. زمانی اوضاع برای خانم خانه سخت‌تر می‌شود که شریک زندگی قدر زحمات وی را نداند و فقط انتظار کار داشته باشد. اما شرع و البته قانون چشم خود را بر این زحمات نبسته و در شرع و قانون حقی برای زنان به رسمیت شناخته شده است که به آنان اجازه می‌دهد به دلیل کار‌هایی که در خانه انجام می‌دهند از همسر خود پول دریافت کنند. این حق نه نفقه است نه مهریه؛ بلکه «اجرت‌المثل» نام دارد؛ حقی که به زنان اجازه می‌دهد دستمزد زحماتشان را بگیرند. تا پیش از تصویب تبصره ماده 336 قانون مدنی در سال 1385، شرایط گرفتن اجرت‌المثل دشوار بود، اما اکنون قانون‌گذار به‌نفع بانوان تغییراتی در قانون اعمال کرده است.    ...................

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]
طی سالیان اخیر به تقلید از حقوق غرب و برخی از كشورهای آمریكایی در اسناد ازدواج، زوجین مبحثی تحت عنوان شرط ضمن عقد یا عقد خارج لازم عنوان می شود، مبنی بر اینكه ضمن عقد نكاح، زوجه شرط می كند، هر گاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نبوده، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را كه در ایام زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل كند.

این شرط به طور چاپی و پیش نویس در اسناد مذكور تدارك دیده شده و در آغاز زندگی مشترك به محض انعقاد عقد نكاح و به طور آگاهانه و یا ناآگاهانه قبول و امضا می كنند كه از آن به عنوان شرط تنصیف دارایی زوج و تعهد به انتقال دارایی به زوجه در زمان طلاق یا شریك زندگی یاد می شود، صرف نظر از این كه تصمیم گیری مبتنی بر اراده واقعی زوج در مانحن فیه در هنگام انعقاد عقد نكاح با مشكلات خاصی رو به روست و با قرار گرفتن زوج در فضای عاطفی و صمیمی، همسر آینده خویش و خانواده وی، وجود افراد شخیص، ریش سفیدان و بزرگان در مجلس عقد نكاح و نقطه نظرهای آنان و پرهیز زوج از چانه زنی و مناقشه در اوایل زندگی و نبود اموال قابل توجه در هنگام نكاح و معاذیر دیگر، اراده واقعی زوج را تحت الشعاع قرار داده و مشارالیه را مجبور به قبول شرط مزبور می نماید و حتی دیده شده زوجی كه از آثار حقوقی شرط مذكور اطلاعی نداشته، به صرف امضای ذیل آن به آثار ناشی از آن تن می دهد و برخی از زوجین نیز تصور می كنند كه امضای تمامی شروط مذكور در سند ازدواج یك امر الزامی و اجباری بوده و چاپی بودن این شرط نیز در سند ازدواج دركنار سایر شروط، این شبهه را برای چنین افرادی تقویت می نماید و از نظر حقوقی صحت و نفوذ چنین شرطی كه موضوع آن در آینده مجهول و مبهم بوده و شراكتی را بر سرمایه نامشخص و احتمالی به وجود می آورد، مورد تردید حقوقدانان صاحب نظر قرار گرفته است.
...............

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]
قانون، عسر و حرج زوجه را دلیلی برای جدایی او از همسرش دانسته است
  • زمانی که فناوری ها عامل به هم ریختگی خانواده ها می شوند

روند كاهش زمان زندگی زناشویی در ایران نگران‌کننده است. خزان زودرس در زندگی مشترك دلایل مختلفی دارد. آمارهای فعلی ما حاکی از آن است که عمر زندگی مشترک بسیاری از کسانی که ازدواج می کنند، تنها 5 سال است! از عواملی که از دلایل طلاق شمرده می شود، اعتیاد به مواد الکلی و مخدر، خیانت یا حس خیانت است.

به نظر می رسد که نهاد خانواده، نهادی سخت و غیر قابل نفوذ است. مباحث مربوط به نهاد خانواده بیشتر از این که تحت تاثیر نگرش قانون باشد،می بایست ذیل توافق و دوستی حل و فصل شود. به این دلیل که پای حقوق در این میان تنها در ابتدا و انتهای رابطه می تواند معنی دار باشد و مناسبات داخل خانواده بیشتر تحت تاثیر اخلاق و دایرمدار محبت می باشد.

طلاق از جمله پدیده های شومی است که هر فرد نسبت به آن اعلام انزجار خواهد کرد. در احادیث و روایات ما نیز از وقوع چنین رخداد نامبارکی به عنوان یک ضد ارزش و مسئله ای اسفبار یاد شده است. خانواده ریشه ابتدایی و اولیه تشکیل دهنده ساختار جامعه است. هر جامعه ای نیاز به وجود خانواده های با اخلاق و مفید برای اجتماع است. تزلزل و از هم پاشیدگی در این بنیان در دراز مدت ضربات جبران ناپذیری را به جامعه انسانی وارد خواهد کرد. طلاق و جدایی همسران از یکدیگر باعث این گسست در خانواده ها خواهد شد. در زمینه مسایل مرتبط با طلاق و به ویژه عدم دلبستگی به زندگی مشترک و خیانت گفت وگویی با آقای حمید قهوه‌چیان، وكیل دادگستری و كارشناس ارشد حقوق خصوصی پرداختیم.

اگر از قباله‌های ازدواج كه زوج طبق شرایطی به همسرش وكالت طلاق می‌دهد بگذریم، وقوع عسر و حرج برای زوجه از اصلی‌ترین دلایل قانونی برای جدایی از او تلقی می‌شود، به عنوان سوال اول بفرمایید تعریفتان از عسر و حرج چیست؟

...........

ادامه مطلب
: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]
درباره وبلاگ

خوش آمدید ........................................ قبول وکالت در کلیه دعاوی حقوقی ، کیفری ، ثبت و... ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, در کلیه محاکم استان تهران ، البرز و یزد ..............................................
ترمينولوژي حقوق
امکانات وب
وب سايت حقوقدانان جوان ايران

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 49
بازدید ماه : 132
بازدید کل : 207522
تعداد مطالب : 264
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

موسسه حقوقی چرخ کاریان

این صفحه را به اشتراک بگذارید